سالهاست اینگونه عنوان می شود که بهاییان و فرقه ضاله بهاییت، فرضه ای انسان مدار و گروندگان و پیروان آنان پیروانی اخلاق مدار و انسان مدار هستند. اما آنچه که در باور و اعتقاد اصلی این فرقه ضاله دیده می شود نه تنها انسان مداری در آن وجود ندارد بلکه در بسیاری از موارد حقوق اساسی انسان و حتی حق شهروندی آن از بین می رود.
حفظ کرامت انسانی و شانیت وجود یک انسان، موضوعی است که حتی پیروان فرقه های ضاله و نحله های فرهنگی اجتماعی و سیاسی در دنیا به آن تاکید داشته و از پرداختن به اقداماتی که کرامت انسانی و شانیت انسان بودن را زیر سئوال می برند خودداری می کنند، اما در اعتقادات اصلی گروندگان به فرقه ضاله بهاییت انسانیت موضوعیت جدی ای نداشته و ندارد.
شهروندان غیر بهائی انسان نیستند
از نظر میرزا حسینعلی نوری ، بنیانگذار فرقه بهائیت ، فقط بهائیان انسان محسوب می گردند و غیربهائیان از بهائم و حیوانات به شمار می آیند. لذا شهروندان غیربهائی سهمی از انسانیت نداشته و و اصولا انسان نیستند چه رسد به اینکه حقوق شهروندی داشته باشند.
حسینعلی نوری در کتابی از فرقه چنین می گوید «نفوسی که از امر بدیع (بهائیت) معرضند از رداء اسمیه و صفاتیه محروم وکل از بهائم بین یدی الله محثور و مذکور»
این بدان معناست که انسانهایی که از امر بهاییت دوری می کنند از انسانیت محروم و به دور بوده و همه آنها از بهائم و حیوانات بشمار می روند چه مذکر و چه مونث. یعنی اینکه حق انسانیت در این فرقه کاملا نادیده گرفته شده و آنچه که در ظاهر روی می دهد، صرفا برای جذب افراد بیشتر است.
شهروندان غیربهائی دارای احترام و رتبه نیستند
بنابر نصوص بهائی ها هرکس غیر بهائیان را انسان بنامد یا برای آنها رتبه ای قائل شود، از همه فیوضات و مراحم خداوندی محروم خواهد بود.
میرزا در کتاب از فرقه می نویسد :« الیوم هر نفسی براحدی از معرضین من اعلاهم او من ادناهم ذکرا انسانیت نماید، از جمیع فیوضات رحمانی محروم است تا چه رسد که بخواهد از برای آن نفوس اثبات رتبه و مقام نماید».
آنچه که این سرکرده فرقه ضاله نه تنها بهائیان را از دایره انسانیت خارج می داند بلکه با سخنان توهین آمیز خود هرکس آن را آدم بداند، او نیز از جمیع فیوضات رحمانی محروم است .
همین شخص در جای دیگری غیربهائیان را سنگریزه هائی بی ارزش می شمرد.
در کتاب مائده آسمانی جلد ۴(چاپ جدید) صفحه ۱۴ و چاپ قدیم صفحه۳۲۷ میرزا حسینعلی می گوید: «دوستداران من درّ و جواهر و ما بقی ایشان سنگ ریزه های ارض خاکی اند. این بدان معناست که کرامت انسانی در این فرقه جایگاهی نداشته و تلاش می شود که این جایگاه و شانیت انسان بودن نیز نادیده انگاشته شود.»
شهروندان غیربهائی زنازاده اند!
اما آنچه که شاید بیش از سایر فرضیاتی که از سوی رهبران فرقه ضاله عنوان شده، موضوع زنازاده بودن شهروندان غیربهایی نیز خود، موضوعی قابل تامل است.
دیدگاه بی ادبانه و به دور از کرامت انسانی از نظرسرکرده فرقه ضاله بهائیت ؛ میرزا حسینعلی نوری نشان می دهد که این فرضه و گروندگان به آن غیر از خود را نمی توانند بر بتابند و هر دیدگاه و نظر مخالف خود را مبتنی بر انگ و مسئله ای می دانند که بسیاری از آن از انسانیت به دور است.
میرزا حسینعلی نوری در این خصوص می گوید: «کسانی که امر بهائی را نپذیرفتند و انکار نمایند زنا زاده اند.»
در جایی دیگر می نویسد: «هرکسی انکار کند این فضل متعالی روشنی بخش را همانند کسی است که مادر وی… و سرنوشت او برگشت به قمر…»
«یعنی حتی به برادر و خواهر خود (صبح ازل و عزیه) هم که مخالف او بودند رحم نمی کند و آنها را با این عبارت زنازاده می نامد».
همچنین شهروندانی هم که بغض حسینعلی را در دل دارند، باید بدانند که حرام زاده اند و باید بروند حال خود را از مادر خود بپرسند.
چنانچه در کتب دیگر فرقه ضاله شده است که: «بگو هر کس در قبلش دشمنی این غلام (بها) را داشته باشد قطعا شیطان در بستر و رختخواب مادرش رفته است».
این گفته های حسینعلی نوری را تشکیلات بهائیت قبول دارد ولی می خواهد به هر نحو ممکن آنرا تفسیر کند تا از ننگ گفته های پیامبر صلح!!! رهائی یابد.
چندی پیش در رسانه های دروغ پرداز که توسط فرقه ضاله بهائیت مدیریت می شود مقاله ای بنام “وقتی بهائی ستیزان باحیا می شوند” نوشته فردی بنام حامد صبوری منشر شده است.
در قسمتی از این مقاله آمده است بیانات مزبور ابدا مربوط به احدی از غیربهائیان نبوده بلکه صریحا و صرفا” و فقط مربوط به کسی بوده که فضل با هر ظاهر متعالی آئین بهائی را انکار کرده و نسبت به صاحب این فضل یعنی حضرت بهالله بغض و کینه قلبی داشته است که حضرتشان در این دو بیان که مربوط به قبل از استقلال کامل بهائیت از بابیت در اواسط دوران تبعید حضرت بهالله به ادرنه و قبل از اعلان عمومی دیانت بهائی و پیش از نزول کتاب مستطاب اقدس وتشریح احکام جدید بهائی در زندان عکا می باشد . اساسا”مطابق زبان و فرهنگ قوم و لحن و اصطلاحات آشنای قرآنی و ابلاغی و شیعه که منکرین زمان حضرتشان با آنها مانوس بوده اند.چنانچه فرموده اند و نه مطابق اصلاحات بهائی!!
همانطور که ملاحظه می شود مبلغ بیت العدل ، اصل ماجرا را پذیرفته و فقط خواسته دایره شمول را کوچکتر کند و بگوید فقط شامل دشمنان حسینعلی نوری می شود و نه همه غیر بهائیان.
مبلغ فرقه بهائیت ازین نکته غافل نبوده که اگر غیربهائیان میرزا را قبول نداشته و او را مدعی دروغین نبوت بدانند ، خود به خود با این مدعی دروغین دوستی نداشته و در جرگه دشمنان او در می آیند و بنابراین مشمول این فحش و اتهامی که گفته واقع می شوند.
در قسمت دیگری از استدلال عنصر فرقه ضاله بهائیت که این نحوه نصیحت کردن حسینعلی را مربوط به قبل از استقلال کامل فرقه بهائیت از بابیت می شمرد وتلویحا” می پذیرد که اینگونه سخن گفتن زشت است ولی این حرکت زشت را مربوط به دوران عدم استقلال بهائیت از بابیت می داند.
با این اوصاف باز به این نکته برمی خوریم که حسینعلی دائما رنگ عوض می کرده وروزی در قاموس اسلام و روزی در قالب بابیت و روزی در قالب بهائیت بوده است و اصلا هم احساس دوگانگی و تناقض نمی کرده است . با توجه با این نکته که طبق گفته های حسینعلی ،نفس مشیت باب به فرمان او بوده و هرکاری که باب کرده به تائید حسینعلی بوده و دوره بابیت و بهائیت اصلا معنا پیدا نمی کند. فرار به جلوی عناصر مبلغ فرقه ضاله بهائیت در انداختن گناه بدزبانی حسینعلی به گردن دوران اسلام و بابیت واصلاحات قرآنی آنقدر سخیف است که اوج کینه تشکیلات فرقه بهائیت را نسبت به اسلام آشکار می سازد. به هر روی به نظر می رسد آنچه که از سوی رهبران و گروندگان به این فرقه ضاله در راستای حفظ کرامت انسانی و جایگاه و شانیت انسان شنیده می شود، صرفا شعارهایی است که برای جذب از آن استفاده نموده و سپس با گرویدن پیروان ادیان دیگر، تعالیم خشونت آمیز، توهین آمیز و به دور از کرامت انسانی این گروه آشکار می گردد.